به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «چهارفصل»لمپنیسم و استفاده آن در سیاست به عنوان یک طرفدار افراطی و هتاک در دوره پهلوی از جمله حربههای سیاسی برای خاموش کردن منتقد و حرف مخالف بود.
لمپنیسم در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که به سرنگونی دولت «دکتر محمد مصدق» انجامید اوج گرفت و در دوران پهلوی دوم به عنوان یکی از پایههای سیاست در برخورد با مردم قوام و دوام یافت.هر چند با تشکیل ساواک به عنوان سازمان امنیتی مخوف و شکنجهگر لمپنیسم وارد عرصه سازمانی شد اما در خاندان پهلوی این موضوع یک وجه سیاسی برای استحکام رژیم شناخته میشد که پایگاه مردمی نداشت و سعی میکرد با استفاده از اراذل و اوباش و هیاهو و ضرب و جرح دیگران را سرکوب کند.
افرادی چون «شعبان جعفری» معروف به شعبون بیمخ در این حیطه جزو اراذل سرآمد نزدیک به پهلوی بودند و حتی بعدها به عنوان سلبریتی این رژیم شناخته میشدند. اما نگاهی به اردوگاه ضدانقلاب به ویژه سلطنتطلبان موید این مطلب است که پهلوی نه تنها دست از لمپنیسم بر نداشته بلکه سعی دارد با بازنمایی مجازی آن برای خود هوادارسازی کند.
جنس لمپنیسم پهلوی به خوبی قابل شناسایی است. هتاکی و ایجاد رعب و وحشت و تهدید طرف مقابل جزو جداییناپذیر سیاهی لشکر مجازی خاندان پهلوی است. این شیوه سعی دارد هم خود را پرطرفدار و قدرتمند نشان دهد و هم هرگونه نارضایتی طرف مقابل را منکوب کند.
طی سال ۱۴۰۱ تا به امروز سلطنتطلبان بیش از پیش این ادبیات لمپنی و هتاکی را بدون هیچ گونه ابایی گسترش دادند تا از یکسو رقبای اپوزیسیونی را حذف و از سوی دیگر القای گستردگی کنند.
بخشی از گزارش رسانه صهیونی هاآرتص درباره پشتیبانی سایبری اسرائیل از رضا پهلوی حاکی از اکانتسازی توسط هوش مصنوعی است که اتفاقا با همین شیوه شعبون بیمخی در فضای مجازی فعالیت میکنند و به هتاکی علیه مخالف با همان شاخصها به طرفداری از پهلوی میپردازند. بازنمایی لمپنیسم پهلوی در فضای مجازی توسط رژیم صهیونیستی با استفاده از هوش مصنوعی به قدری قابل درک بوده که کنشگران مجازی بلافاصله سراغ این اکانتهای هتاک رفتند و نام آنها را برای شناسایی کاربران منتشر کردند. بر اساس گزارشهای هاآرتص و تحقیقات دانشگاه تورنتو، اسرائیل از اکانتهای جعلی و هوش مصنوعی برای ترویج رضا پهلوی و تحریک مردم به ناآرامی در ایران استفاده کرده است.
«رامین پرهام»، مشاور سابق رضا پهلوی میگوید: «توهین به اندیشه، از ویژگیهای شعبانبیمخیِ نظام پهلوی است. جنبۀ مثبت ادرار سلطنتطلبان بر قبر یک نویسنده، این بود که تیپ شخصیتی این طیف را به خوبی نشان داد.
اپوزیسیون سلطنتطلبی که گرای حمله به ایران میدهند، یا نفهم و بیشعورند و یا شارلاتند و راهی جز براندازی این اپوزیسیون را نداریم».پیش از این هم، «مهدی خلجی» که بهعنوان تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی در شبکههای فارسیزبان حضور مییابد نیز گفته بود: «من قربانی توحش پهلوی فاشیست هستم؛ هر اتفاقی برای من بیفتد، شخص رضا پهلوی مسئول آن است.
از زمان کوروش تاکنون، این حجم از فحاشی جنسی که از بدنه سلطنتطلبان صادر میشود، دیده نشده است. رضا پهلوی در خارج از کشور، ساواک راه انداخته و فاشیست پهلوی با فحاشی و تهدید، زندگی و امنیت ما را به خطر انداخته است. رضا پهلوی، ابلهای است که با هوادارن ابلهتر از خودش برای رسیدن به پادشاهی حاضر است ایران را هم فدا کند. پهلوی هرچند در اقلیت است ولی باید جلوی این غده سرطانی را گرفت».
در همین حیطه تئوری «مارپیچ سکوت» نیز به شدت در فضای رسانهای مطرح میشود.
اکثریتسازی در چنین رویکردی بسیار مهم است. بر اساس تئوری «الیزابت نئومان» افراد همیشه به محیط اجتماعیشان نگاه میکنند تا بفهمند کدام نظر اکثریت است و کدام نظر اقلیت.اگر احساس کنند نظرشان با نظر اکثریت فرق دارد، از ترس طرد شدن یا انزوای اجتماعی، ترجیح میدهند ساکت بمانند.اما لمپنیسم در یک گام جلوتر سعی در ساکت کردن مخالفان دارد و ابزار آن تهدید، ارعاب، هتاکی است که در طرفداران پهلوی چه در فضای مجازی برای اکثریتسازی و چه حقیقی از ویژگیهای بسیار بارز بکارگیری چنین روشی هستند.
انتهای خبر/
نظرات کاربران