نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

7. آذر 1396 - 9:56
یادداشت/
نامه اي به امام عصر ( عج )
نویسنده: 
شهرام مهدوی مطلق
حال شيعيان و مسلمانان بي پناه را در فلسطن و لبنان عراق و افغانستان و شام و یمن و سراسر اين كره خاكي در ذمه حكومت يهوديان بنگر؟ خدا كند كه زودتر بيايي و با ذوالفقار حيدري ات بزني بر كمر كفر و زوز و زر و تزوير ، ضربه اي ديگر

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛  شهرام مهدوی مطلق در یادداشتی نوشت: اماما ، محبوبا ، مهدي عزيز،سلام علیکم

 اميدوارم  به همين زوديها بيايي و زمين را تا بخواهم سبز سبز و تا بخواهم سرخ سرخ  پر از شقايق كني .

 

اي درمان درد كوخ نشينان و مستمندان ، اي حقيقت تاباني كه خيال و پندارت جانها را طراوت مي بخشد ،  اي منتقم آل محمد (ص) ؛ بيش از اين غريق درياي غربت و تنهايمان مكن ؟

 

اي مهربان مهربانان، از ميان ظلمتي كه بر درون و بيرونمان سايه افكنده ، روزنه اي به روشنايي چهره دلگشايت بگشا تا بهانه اي براي زنده ماندنمان باشد .

 

اي انتظار ظهورت تنها اميد مستضعفان و از قلم افتادگان در اين دنيايي كه عدالت قرباني همه چيز شده است بيا و ما را بيش از اين نگران هجرانت مكن كه از نامرديهاي دنيا سخت به ستوه آمده ايم .

 

مهدي جان اي مخاطب آشناي دردهاي ناگفتني ، ديگر جاي درنگ نيست ؛ بيا تا حكايت ساليان دراز درد و غم و جدايي و تا دل سالها شكنجه و عذاب را  به حضورت عرضه نمایم .

 

مهدي جان اگر بناست در عشق فراقت بسوزيم ، طاقتمان و اگر بناست با دوري ات بسازيم ، قدرتمان ده . اي گل زهرا ، اگر نباشد اميد انتظار تو و اگر نباشد عطر دل انگيز حضور تو در اين كره خاكي؛ در تعفن اين لاشه هاي مردار دنيا ، چگونه تاب آوريم ؟

 

و اگر نباشد اميد به زودتر آمدنت در اين سرماي بي كسي چگونه به سرآوريم ؟ مهدي جان كاسه صبر و انتظارمان لبريز شده ، بيش ازاين در پس پرده غيب اسرار پنهان مشو ؛‌

 

بيا و دوستان را صلا زن و اگر قابل دانستي مرا نيز بخوان بسوي خودت ، تا آنگاه سرشارازشراب وصل محبوب ، در بوستان عشقت ،باخرام و چرام ، خندن لب و مست، در لشكر عشقت به رقص در آيم و آوازخوانان و نعره كشان به لشكر كفر بتازم تا يا جانانه از پي شهيدان بروم و يا در سايه سار حكومت عدل آفرينت ، آسوده خاطر بنشينم و طعم شيرين عدالت را بچشم وشاهد صحنه هاي وحشتناك بي عدالتي نباشم .

 

مهدي جان تو كه آستانت بر روي پابرهنگان، گمنامان ، از قلم افتادگان ، و كوخ نشينان و مهر باطل خوردگان اين فضاي غبار آلود، گشاده تر از سايرين است ما را نيز كه در اين فضا مهر باطل خورده ايم ؛ از اين آستان محروم مكن .

 

مهدي جان ؛ بيا و غبار اندوه و غم را از رخسار ولايت جويان بردار تا در عيد گاه وصالت ، شراب ناب ديدارت را جرعه جرعه و صف صف بنوشيم و نعره هاي عشق جمالت را سر دهيم . بيا اي عزيز كه سالهاي سال در انتظار قدوم مباركت از پنجره اميد انتظار ، چشم بر افق روشن ديدارت دوخته ايم تا بيايي و مرارتهاي فراق را از قلبهاي شكسته مان ، بزدايي ، اي دسته گل محمدي ، بيا كه روز رزمت با دشمنان ،روز بزم دوستدارانت خواهد بود .

 

مهدي جان ، روزهاي فراقت بر عاشقان رويت ، چون شبهاي تار و شب وصال چون روز روشن است .مهدي جان اگر صبرمان حتي كوه قاف باشد ، ديگر از حرارت جدايي، چون برف تابستاني در حال آب شدن است، بيا كه گوشهايمان در انتظار شنيدن پيام آسماني جاءالحق و زهق الباطل توست .

گل هيشه بهار فاطمه تا كي نياز انتظارمان را بر ,مي آوري ؟ اماما:آنقدر در كشتي عشقت نشينيم شب و روز يا به ساحل مي رسيم يا غرق دريا مي شويم . آن قدر بر سر كوي تو نشينيم و یاادرکنی ادرکنی بگوییم تا جز سايه نامت بر قلبمان نتابد و جز عشق ديدارت ، عشقي در وجودمان نباشد و جز داستان فراقت در لابلاي ياداشتهاي غم آلودمان ، داستاني ديگر جلوه نكند.اگرچه اکنون شب است و تاريكي بيداد مي كند و برگرده ولایت و ولایت باوران ،شلاق ظلم می رانند،ولي به كوري چشم دشمنان و خفاشان سنگدل ، صبح صادق خواهد آمد و نور خدا بر عاشقان لقاي تو خواهد تابيد، در انتظاریم كه بيايي و آنگاه خرامان وگريه كنان پيش تو خواهم آمد و قصه اين جداييهاي تلخ را خواهم گفت تا بداني و بخواني حدیث دلم را ، تو بيا تو بي بهار بيا كه خودت تداعي بهاري .

 

مهدي جان همه هستي را به دامانت ريختن چه صفايي دارد ،در این فضاي غبار گرفته اگرچه گريستن را نياموخته ام اما براي جدايي ات خواهم گريست مي دانم ، هنوز هم در بسياري از جاهاي اين مرز و بوم ، رنگي از تو نيست ، شرمنده ايم !! مي خواهيم آغاز امامت تورا  به اميد تولد دوباره خودمان به جشن مي نشينيم ، چرا که خفاشان ، دنيا را بي تو مي خواهند و براي نيامدت همه خوبي ها را به اسارت برده اند و انسان ها را گروه گروه به مسلخ مي برند ، ما هم دلهایمان را برايت آذين بسته ايم تا (( اگر بخواهند در مقابل دين ما بايستند ، در مقابل تمام دنياي آنان خواهيم ایستاد)) اي قائم آل محمد(ص) تو كه جد حيدري ات  آزار يك زن يهودي را در ذمه حكومتش تاب نياورد ؛

 

حال شيعيان و مسلمانان بي پناه را در فلسطن و لبنان  عراق و افغانستان و شام و یمن  و سراسر اين كره خاكي  در ذمه حكومت يهوديان بنگر؟ خدا كند  كه زودتر بيايي و با ذوالفقار حيدري ات بزني بر كمر كفر و زوز و زر و تزوير ، ضربه اي ديگر ! 

 

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی