
به گزارش چهار فصل به نقل از خبرنگار بسیج عشایر؛

سردار رشید اسلام شهید علی غیوری زاده
ایل ملکشاهی استان ایلام
شهید شاخص سال 93 سازمان بسیج جامعه عشایری کشور
زندگینامه
در سال 1332 در روستای میدان پاریاب شهرستان ملکشاهی استان ایلام بدنیا آمد که او را علی نام نهادند تا در زندگی به مولای شهیدان و عارفان علی (ع) اقتدا نماید.
دوران کودکی وی در محیط پاک و بیآلایش روستا سپری شد. در همان محیط روستایی و عشایری با تیراندازی، شکار و کوهنوردی که پدرش و برادرش مهارت خاصی داشتند آشنا شد آمیختگی این روح با آن جوهره پاک و اصیل پایههای ایمان و زندگی معنوی علی را پیریزی کرد، بطوریکه علی در دوران نوجوانی و جوانی از نظر جسمی و شجاعت، صداقت، پاکی و ایمان بر بسیاری از همسالان خود برتری داشت.
سادگی و سکوت محیط روستایی شعله فروزان عشق به قرآن و اهل بیت را در علی روشن کرد و روحش روز به روز کاملتر می شد.
روح علی منتظر جرقهای بود تا دریای شهادت، اخلاص و ایمان وی شعلهور شده و برای همیشه پرتو افشانی کند، این جرقه با شروع جنگ تحمیلی جسم و روح او را به پرواز در آورد. حالا دیگر علی گمشده اش را یافته بود و سر تا پا غرق جبهه و جنگ شده بود او فقط به جبهه و دفاع میاندیشید و هیچ چیز دیگر او را مجذوب و دلباخته نکرد گویا به اعماق وجود، کلام مولایش علی (ع) را خطاب به مردم کوفه درک کرده بود، بطوریکه هر وقت به او گفته میشد چرا ازدواج نمیکنی میگفت ((تا تکلیف جنگ تعیین نشود ازدواج هرگز )) علی حالا دیگر یکی از مبارزین بزرگ نظام اسلامی است.
8 سال دلاورانه جنگید زندگی هشت ساله او در جنگ سراسر حماسه، رشادت و دلاوری همراه با ماجراهای سراسر خواندنی و شیرین است.
غیوری زاده الگوی مثالزدنی برای تمام جوانان و حتی همرزمانش بود، ایمان راسخ به امام (ره) و انقلاب و کوشش در راه پیروزی در جنگ باعث حضورش در جبهههای غرب و جنگ در جبهههای جنوب کشور شده و مسئولیتهای حساسی چون حفاظت اطلاعات، فرمانده گردان، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر امیرالمومنین (ع) ایلام را بر عهده داشت و حضور مقتدرانه در عملیاتی چون عاشورا، والفجر9، کربلای 4، کربلای 10، والفجر10، و دهها نبرد چریکی و ایذایی و مجروحیتها و ترکشها او را قانع نمیکند جز اینکه جانش را دو دستی در طبق اخلاص و با جسمی پاره پاره تقدیم دوست نماید
شهادت
اواخر خرداد ماه سال 67 بود ما متوجه شدیم ارتش بعث عراق با کمک منافقین در منطقه مهران قصد عملیات دارد. آن زمان شهید غیوری زاده فرمانده گردان شهید بهشتی، در ارتفاعات منطقه قلاویزان مهران مستقر بود. با شروع حمله، دشمن بطور ناجوانمردانه بر روی بچهها آتش میریخت، چند نفری که همراه ایشان بودیم فقط برای او مهمات میآوردیم و اسلحهها را آماده میکردیم، علی با قدرت تمام در پشت خاک ریز رجز میخواند، گاهی نارنجک و گاهی رگبار میگرفت. یک لحظه بلند میشود تا تانک دشمن را بزند که گلوله تیر بار به او میخورد افراد امدادگر او را تا حدوداً 60 متر عقبتر میبرند اما خاک ریز سقوط میکند و به دست دشمن میافتد بچهها نیز به ناچار جنازه علی را رها میکنند.
بعد از اتمام جنگ در شب نیمه شعبان سال 78، گروه تفحص پیکر پاک او را پیدا میکنند و پس از استقبال بینظیر و حضور پر شکوه مردم در مراسم تشییع در جوار امام زاده حسن شهرستان مهران آرام میگیرد.
فرازی از وصیت نامه :
توکلمان را فقط متوجه خدای متعال نماییم. هیچگاه تسلیم وسوسههای نفس اماره و تسویلات شیطان نشده و به نیروی خویش مغرور نشویم. ای سربازان امام زمان (عج)، یاوران حسین زمان– خمینی روح خدا، ای عارفان صبج بیدار، ای که خفتگان بستر شب را درس خون و حماسه آفریدید با شماست این سخن، این پیام ... هیچ گاه از یاد خدا غافل نشوید چه هر آنگاه که روحیه معنوی و نیایشها، توسلها و توکلها بیشتر بوده نصرت خداوندی نیز بیشتر بوده و هر آنگاه که دچار انحطاط اخلاقی، تزلزل روحی و کمبود معنویت شدهایم تازیانهی تادیب الهی بر سرمان نواخته.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران