به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «چهار فصل» در قلب بحران کمآبی که شهر یاسوج را در خود پیچانده است، صحنهای از یک بیمسئولیتی آشکار در خیابان گلستان ۸ شهر به نمایش درآمده است. شکستگی یک لوله آب شرب، هرچند کوچک، پرده از واقعیت تلختری برداشت: «بیتوجهی به ارزش هر قطره آب در شرایطی که حیات مردم به آن وابسته است».
نشت بیصدا، فریاد بلند بیتدبیری
این حادثه تنها یک «شکستگی لوله» ساده نیست؛ بلکه نشانهای از فرسودگی شبکه توزیع و نبود نظارت پیشگیرانه است. در شرایطی که استان برای تأمین آب شرب با چالشهای جدی روبرو است، دیدن هرگونه هدررفت آب، حتی به میزان کم، یک شکست مدیریتی آشکار محسوب میشود.
پیامدهای یک حادثه «کوچک» در بحرانی بزرگ
تأکید بر اینکه «آب قطع نشده» یا «حجم هدررفت زیاد نیست»، نه تنها از بار انتقادی این رویداد نمیکاهد، بلکه بر آن میافزاید. این نگاه، عادیسازی یک مشکل سیستمی است. در بحران آب، هیچ هدررفتی «کم و ناچیز» نیست. این آب هدررفته، میتوانست بخشی از نیاز یک خانواده یا کشاورزی در تنگنا باشد.
از نماد تا عمل: هشدار کهنه شده است
این رویداد، یک هشدار تکراری اما ناشنیده است. هر بار چنین حوادثی رخ میدهد، از آن به عنوان «نماد» ضرورت صرفهجویی یاد میشود، اما گویا این نمادها هیچگاه به اقدام عملی و سرمایهگذاری اساسی برای نوسازی شبکههای فرسوده منجر نمیشوند. جامعه در حالی از آن عبور میکند که زیرساختها به آرامی در حال از بین رفتن هستند.
نظرات کاربران