به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «چهارفصل»گوشت مرغ که سالها به عنوان کالایی ارزانقیمت و در دسترس، ستون اصلی سبد پروتئینی خانوارهای ایرانی محسوب میشد، این روزها به کالایی لوکس با دو قیمت موازی تبدیل شده است.
شکاف عمیق بین قیمت مصوب (تعیینشده توسط دولت) حدود 105,۰۰۰ هزار تومان بوده و قیمت بازار آزاد که گاه به بیش از 160هزار تومان نیز میرسد، نه تنها فشار اقتصادی به مردم وارد کرده، بلکه نشاندهنده ناکارآمدیهای ساختاری در زنجیره تأمین است.
قیمت مصوبی که اجرا نمیشود؛این قیمت بر اساس محاسبات دولت و با هدف کنترل تورم اعلام میشود. مرغداران موظفند بخشی از تولید خود را با این قیمت به بازار عرضه کنند. با این حال، این مرغ عمدتاً در فروشگاههای زنجیرهای دولتی یا خاصی یافت میشود که اغلب با صفهای طولانی و موجودی کم مواجه هستند
قیمت بازار آزاد و هکسی ساز خودش را می زند؛ این قیمت بر اساس مکانیسم واقعی عرضه و تقاضا شکل میگیرد و انعکاسدهنده هزینههای واقعی تولید و سودآوری برای فروشندگان است. اختلاف ۵۰ تا ۷۰ درصدی با قیمت مصوب، حاکی از این است که قیمت دستوری با واقعیتهای اقتصادی همخوانی ندارد.
به عقیده کارشناسان، این مشکل تنها یک «مشکل قیمتی»نیست، بلکه نشان از «بیماری ساختاری» دارد. مهمترین دلایل به شرح زیر باشد.
بحران در تأمین نهادههای دامی (کنجاله سویا و ذرت)
وابستگی شدید به واردات؛ بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد نهادههای مورد نیاز مرغداریها از خارج تأمین میشود. این امر تولید را به شدت در معرض نوسانات قیمت ارز، تحریمها، مشکلات نقل و انتقال مالی و موانع لجستیکی قرار میدهد.
تأخیر در تأمین ارز ترجیحی و تخصیص آن؛ ناکامی در تأمین بهموقع و کافی ارز ترجیحی برای واردات نهاده، باعث میشود مرغداران به بازار آزاد ارز متوسل شوند که هزینه تمامشده تولید را به شدت افزایش میدهد.
مشکلات داخلی تولید
افزایش هزینههای عملیاتی؛ قیمت برق، گاز، سوخت، دارو و واکسن به طور مداوم در حال افزایش است.استهلاک ماشینآلات و نهادههای داخلی بیکیفیت: خطوط تولید فرسوده و استفاده از نهادههای داخلی با کیفیت پایین، بازدهی تولید را کاهش و ضایعات را افزایش میدهد.
سیاستهای قیمتگذاری دستوری؛ دولت با تعیین قیمت ثابت برای محصول نهایی (گوشت مرغ)، در حالی که هزینههای تولید به صورت شناور و بین المللی است، سود مرغداران را از بین برده و آنها را به سمت فروش در بازار آزاد یا حتی تعطیلی واحدهای تولیدی سوق میدهد.
اختلال در زنجیره توزیع و بازاررسانی
دلالمحوری؛ وجود واسطههای متعدد بین مرغدار و مصرفکننده نهایی، بر قیمت نهایی میافزاید. از سویی دیگر بازار سیاه نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد و وقتی مرغدار نهاده را با قیمت آزاد بخرد، طبیعی است که محصول نهایی را نیز به بالاترین قیمت ممکن بفروشد. این امر بازار سیاه برای نهاده و خود مرغ را دامن میزند.
همچنین میتوان به توزیع نامتوازن اشاره داشت؛ مرغ تولیدی با قیمت مصوب به طور عادلانه در سراسر کشور توزیع نمیشود و عمدتاً در مراکز استانها متمرکز است.
فشار بر دام تولیدکنندگان از مهمترین ریشه یابی افزایش قیمت مرغ است؛ بسیاری از مرغداران در آستانه ورشکستگی قرار دارند و ادامه فعالیت با قیمت مصوب برای آنها غیرممکن است.
کاهش قدرت خرید مردم نیز از مسائل مهم است؛ افزایش قیمت مرغ، سبد مصرفی خانوار را مختل کرده و میتواند به کاهش مصرف پروتئین و تبعات سلامت منجر شود.
از سویی دیگر افزایش تورم نیز باعث مشکل برای سفره مردم در این بحبوحه اقتصادی شده است، گوشت مرغ به عنوان یک کالای اساسی، شاخصترین قیمت را دارد و افزایش آن بر تورم سایر کالاها نیز اثر میگذارد.
همین افزایش نیز افزایش نارضایتی اجتماعی را در بردارد و مشاهده اختلاف فاحش قیمت و ایجاد صف برای کالای اساسی، احساس تبعیض و ناعدالتی را در جامعه تقویت میکند.
اما در همین راستا میتوان با چندین برنامه شاخص این قیمت ها را شکست؛ که باید به اصلاح نظام توزیع نهاده اشاره کرد و شفافسازی و دیجیتالیسازی کامل سامانه توزیع نهاده به منظور حذف واسطهها و اطمینان از رسیدن نهاده با قیمت مصوب به دست مرغدار واقعی.
همچنین کاهش وابستگی به واردات نهاده؛سرمایهگذاری بلندمدت برای خودکفایی در تولید دانه و کنجاله از طریق توسعه کشت قراردادی، استفاده از فناوریهای جدید و بهینهسازی مصرف آب.
هدفمندسازی یارانهها به جای قیمتگذاری دستوری بر محصول نهایی، یارانه مستقیماً به نهادههای وارداتی یا به صورت نقدی به خانوارهای نیازمند تعلق گیرد. از سویی دیگر حمایت از نوسازی صنعت؛ارائه تسهیلات ارزانقیمت برای نوسازی خطوط تولید و افزایش بهرهوری در مرغداریها.همچنین شفافسازی زنجیره تأمین؛ ایجاد یک سامانه رهگیری از مزرعه تا سفره تا امکان نظارت عمومی بر قیمتها و توزیع فراهم شود.
حتی تعیین قیمت بر اساس هزینه تمامشده میتواند برای کاهش صعودی این قیمت ها تأثیر گذار باشد؛ دولت باید با مشارکت اتحادیههای مرغدار، قیمتی را تعیین کند که هم برای تولیدکننده صرفه اقتصادی داشته باشد و هم فشار زیادی به مصرفکننده وارد نکند.
باید بدانیم که اختلاف قیمت گوشت مرغ، تنها یک شاخص اقتصادی نیست، بلکه نمادی از بیماری مزمن «مدیریت دستوری و نادیده گرفتن مکانیسم بازار» در اقتصاد ایران است. تا زمانی که شکاف بین هزینههای بینالمللی تولید و قیمتهای داخلی با سیاستهای غیرکارشناسی پر شود، شاهد ایجاد بازار سیاه، فشار بر تولیدکننده و مصرفکننده و تکرار این چرخه معیوب خواهیم بود. حل این مشکل عزمی جدی برای اصلاح ساختاری و حرکت به سمت شفافیت و کارآفرینی واقعی میطلبد.
انتهای خبر/
نظرات کاربران