به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «چهارفصل» در پی انتشار کلیپی جنجالی از سریال «سووشون» که حاوی بازنمایی و عبارات توهینآمیز به قوم لر بود، امواجی از اعتراض و ناخرسندی در فضای مجازی به راه افتاد. مسالهای بار دیگر نه تنها حساسیتهای قومی و اهمیت حفظ کرامت اقوام ایرانی را به نمایش گذاشت، بلکه محکی برای سنجش میزان مسئولیتپذیری و پاسخگویی منتخبان مردم تبدیل شد.
در این میان، واکنش سریع و محکومیت صریح برخی از چهرههای سیاسی و نمایندگان مجلس از استان کهگیلویه و بویراحمد، نقطه روشنی در دفاع از هویت قومی بود. اما سکوت معنادار و عدم واکنش دو نماینده، آقایان محمد بهرامی (نماینده بویراحمد، دنا و مارگون) و محمد موحد (نماینده کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده)، همچون لکهای تیره، پرسشهای بنیادینی را درباره بیتفاوتی برخی سیاستمداران نسبت به تحولات و جریانات اجتماعی حیاتی پیش روی افکار عمومی گذاشته است.
سرعت انتشار این کلیپ و عکسالعمل کاربران فضای مجازی، به ویژه از میان اقوام لر، نشان داد که این موضوع یک «مساله حاشیهای» نیست، بلکه به اصلیترین دغدغه روز بخشی از ملت تبدیل شده است. در چنین شرایطی، انتظار میرود تمامی نمایندگان مردم، به ویژه آنانی که از مناطق قومنشین به مجلس راه یافتهاند، بدون درنگ و با قاطعیت، از حقوق و کرامت رایدهندگان خود دفاع کنند.
برخی چهرههای سیاسی بلافاصله و با انتشار بیانیهها یا پستهای شبکههای اجتماعی، این اقدام را محکوم کرده و خواستار عذرخواهی و پیگرد قانونی عوامل این سریال شدند؛ این واکنش، نه تنها طبیعی، بلکه حداقل وظیفه ذاتی یک نماینده در قبال حوزۀ انتخابیه خود است، آنها نشان دادند که «غیرت» قومی و ملی آنها تنها یک شعار انتخاباتی نیست، بلکه در عمل نیز حاضرند از آن دفاع کنند.
اما در مقابل این موضعگیریهای شفاف، سکوت محمد بهرامی، نماینده مردم شریف بویراحمد، دنا و مارگون، و محمد موحد، نماینده مردم کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده، به شدت چشمگیر و سوالبرانگیز است؛ پرسش اصلی اینجاست: در شرایطی که احساسات جامعهای که مستقیماً آنها را به مجلس فرستاده است جریحهدار شده، چرا این دو نماینده باید سکوت پیشه کنند؟ آیا مردم این شهرستانها که این دو نفر را به عنوان صدای خود در پارلمان برگزیدهاند، مستحق یک موضعگیری فوری و دفاع از کرامت خود نبودهاند؟
ممکن است بهرامی و موحد با یک محاسبه سیاسی اشتباه، این موضوع را یک «جنجال زودگذر» دانسته باشند که پرداختن به آن را به صرفه نمیبینند، آنها احتمالاً ترجیح میدهند انرژی خود را بر روی مسائلی متمرکز کنند که به گمانشان «امتیازآور»تر است. این نگاه، نشاندهنده درک ضعیف از قدرت نمادین و روانی چنین مسائلی است، تحقیر یک قوم، به هیچ وجه موضوعی حاشیهای نیست و بیاعتنایی به آن، میتواند به بهای از دست دادن اعتماد پایههای حامیانشان تمام شود.
یک نماینده موفق، باید پوستانداز جامعه خود باشد و دردها، آرزوها و خشمهای آن را احساس کند. سکوت در برابر یک توهین آشکار، میتواند نشاندهنده فاصله گرفتن این افراد از بطن جامعه و دغدغههای واقعی مردم حوزههای انتخابیه خود باشد. آنها ممکن است درگیر بازیهای سیاسی در تهران شده باشند و «غیرت» مردمی که آنها را به مجلس فرستادهاند را فراموش کرده باشند.
این سکوت میتواند نشاندهنده یک شکست استراتژیک در تیم مشاوره رسانهای این نمایندگان باشد، یک تیم حرفهای باید به خوبی میدانست که در عصر ارتباطات، سکوت در برابر چنین جنجالی نه تنها به معنای بیطرفی نیست، بلکه به منزله تایید ضمنی یا بیاهمیتی تلقی خواهد شد، حداقل وظیفه این مشاوران این بود که یک بیانیه کوتاه اما محکم را برای موکلان خود تهیه کنند تا هم از بحران دوری کنند و هم وظیفه خود را انجام داده باشند. سکوت آنها را میتوان به عنوان سوء مدیریت ارتباطی قلمداد کرد.
این سوالی است که مستقیم از سوی جامعه به این دو نماینده خطاب میشود؛ «غیرت» در اینجا به معنای تعصب کورکورانه نیست، بلکه به معنای حفظ حرمت، دفاع از کرامت و ایستادگی در برابر تحقیر یک هویت جمعی است. مردم شهرهای تحت نمایندگی شما، با رأی خود، نمایندگی صدای خود و دفاع از ارزشهایشان را به شما سپردهاند، سکوت شما در ساعت آزمون، این پرسش جدی را ایجاد میکند که آیا شما خود را تنها نماینده یک حوزه جغرافیایی میدانید یا وکیل مدافع فرهنگ و عزت مردمی که در آن زندگی میکنند؟
در دنیای سیاست، سکوت هرگز به معنای خنثی بودن نیست. سکوت یک پیام است؛ پیامی که میگوید: «این موضوع برای من اولویت ندارد»، «از موضع گیری در این مورد میترسم» یا «احساسات شما برایم اهمیتی ندارد». این پیام، به ویژه زمانی که پای هویت و کرامت انسانی در میان باشد، بسیار گزنده و فراموشنشدنی است.
انتخابهای آینده مردم بر اساس عملکرد امروز نمایندگانشان شکل میگیرد، جامعه امروز ایران، به ویژه نسل جوان، با هوشیاری تمام، رفتار سیاستمداران را رصد میکند و بین آنانی که در لحظههای حساس در کنارشان میایستند و آنانی که سکوت میکنند، تمایز قائل میشود. سکوت آقایان بهرامی و موحد نه تنها یک فرصت برای نشان دادن مسئولیتپذیری را از دست داد، بلکه زنگ خطری بود برای آنها و تمامی کسانی که گمان میکنند میتوانند نسبت به تحولات اجتماعی عمیق جامعه خود بیتفاوت بمانند، دفاع از حقوق و حرمت اقوام ایرانی، دفاع از تمامیت ایران است و سکوت در برابر توهین به هر قومی، خدشهای به پیکره متحد ملت ایران است.
انتهای خبر/
نظرات کاربران