در دقایقِ میانیِ این برنامه [5]، کارشناسِ مقابلم باهدفِ مقابله با اندیشههایی که برای دفاع از آنها دل به دریا زدهام، متهم ام کرد به موافقت با فیلترِ «Google» تا بهانهای شود برای تاختن بر من و البته بهایی شد برای باختن او!
بحثِ تاخت و باختِ این قماش برای معاش را بسپاریم به بعد، ولی آیا چماقِ «Google» هنوز برای کوبیدنِ سرِ حامیانِ مردم در اینترنت، سنگینی دارد؟
اگر تحملکنید، برای قضاوتِ شما برگ دیگری از «پریسم» را باهم بررسی خواهیم کرد؛ همان اسنادِ سری که آمریکا برای دستگیریِ افشا کننده آن دستور داد هواپیمای رئیسجمهور کشوری را به زمین نشاندند، اوبامایش را از سفر به روسیه، بدان خاطر که اسنودن در آنجاست، منع کرد، رابطهٔ به ظاهر دوستانه آمریکا، به ظاهر با بسیاری از کشورها دچار مشکل شد و جنجالی سنگین بر روی برگ برگِ این اسناد در جهان به راه افتاد. جنجال و حواشیِ پریسم مشکوک، ولی منطقِ فنیِ حاکم بر این اسناد، قابلِ استناد است.
در نتیجه اگر از آنهایی هستید که:
هنوز «Yahoo»، «Hotmail»، «Outlook»، «AOL Mail» و «Gmail» را به «میهنمیل [7]»، «میلدیتا [8]»، «چاپار [9]»، «وطنمیل [10]»، «صبامیل [11]» و دیگر سرویسدهندههای ایمیلِ ایرانی [12] ترجیح میدهید؛
«کلوب [13]»، «افسران [14]»، «فیسنما [15]»، «هممیهن [16]» و دهها شبکه اجتماعی ایرانی [12]ِ دیگر را گذاشتهاید و در «Facebook»، «orkut» یا «Google plus»، پلاس شدهاید؛
«Yahoo Messenger»، «Google talk»، «PalTalk»، «Skype»، «Google Voice» و «iChat» را برای چت و مکالمه اینترنتی، مطمئن تر از نمونههای داخلی [17] میدانید؛
به «Blogger» بیشتر از «بلاگفا [18]»، «میهنبلاگ [19]»، «بلاگاسکای [20]»، «بلاگ [21]»، «پارسیبلاگ [22]»، «جوانبلاگ [23]» و اینهمه سرویسدهنده وبلاگِ ایرانی [24] اعتماد دارید؛
از «ساینا [25]» بیخبرید و هنوز «Internet Explorer»، «Google chrome» و «Safari» را رها نکردهاید؛
پیامکها، مکالمات، فیلمها، تصاویر، اطلاعاتِ مربوط به تردد و تنفسِ خود را به گوشیِ «Google Android»تان سپردهاید؛
باور ندارید که «آپارات [26]» که هیچ، حتی «یوتیوب دات آیآر [27]» هم شرف دارد به «YouTube»دات کام؛
اجازه میدهید «مرغِ مگسخوارِ Google» شما را شکار کند ولی از موتورهای جستجوی «سلام [28]»، «پارسیجو [29]»، «ریسمون [30]» و «مهجو [31]» استفاده نکنید؛
یا تا کنون از «مترجم پارسیجو [32]» استفاده نکردهاید و «Google Translate» را بهترین میدانید؛
هنوز «Google Desktop»، «Google Docs»، «Google Analytics»، «Google Groups»، «Google Mobile»، «Google Calendar»، «Google Adwords»، «Startup Weekend» و «Google Panoramio» را «فقط سرویس» میدانید و بجای «لنزور [33]» و «نگارخانه ایرانی [34]» از «Google Picasa» و «Yahoo Flickr» استفاده میکنید؛
بهتر است بدانید که بیش از آنچه شما از خود و دوستانتان میدانید، آنها از دوستانتان و شما میدانند.
«چیزهایی که جمعآوری شده، متفاوت است»! بااینحال آیا میخواهید بدانید سازمانِ جاسوسیِ آمریکا «به طور کلی» چه چیزهایی از شما جاسوسی می کند؟
محتوای همه «ایمیل»ها (E-mail)، حتی آنهایی که حذفشان کردهاید و از سطل زباله هم بیرونشان ریختهاید و طبیعتاً خودِ شما هم به آنها دسترسی ندارید؛
هر چه در «چت» (Chat) کردهاید، گفتگوهای متنی، «صوتی» (voice) و حتی «تصویری» (video)، شامل همه قسمت های خصوصی و خیلی خیلی خصوصیِ زندگیِ مجازی تان تا همهٔ آن چیزهایی از گذشته و شاید آیندهٔ شما که بر روی زندگیِ واقعی تان تأثیری شگرف دارد؛
«فیلمها» (Videos)، «عکسها» (Photos)، انواعِ «دادههای ذخیرهشده» (Stored data)، محتوای تمام استفادههای شما از «تلفن اینترنتی» (VOIP)، «فایلهای ارسالی» (File transfers)، «ویدئوکنفرانسها» (Video Conferencing)، «اطلاعاتِ لاگین» شامل نام کاربری و رمزهای عبورتان، لاگ های ورود، خروج، مکث و تأملات (Notifications of target activity – logins, etc)، «جزئیات فعالیت هایِ همهٔ اعضاءِ شبکههای اجتماعی» (Online Social Networking details)، اطلاعاتِ مربوط به «درخواست های ویژه» (Special Requests) که ممکن است ذکر آنها فراموش شده باشد و غیره، تاکید میکنم، حتی «و غیرهٔ» شما در اینهمهمه، همه و همه در اختیارِ آژانسِ امنیت ملی آمریکا قرارگرفته و قرار است روزی که روزیِ شما روزِ آنها را سیاه کند، برگ های برنده خود را رو کنند! کما اینکه اکنون روزیِ سرشارِ آنها، از روزگارِ سیاهِ ما در فناوری اطلاعات است.
ولی به قولِ شیرینِ قدیمیها، «جلو ضرر را هر وقت بگیری، منفعت است».
من نمیخواهم بگویم آمریکاییها امانتدارهای خوبی نیستند و اصلاً صلاحیت، عُرضه و توانِ نگهداریِ اطلاعاتِ مهمِ ما را ندارند و اگر فردا-روزی، اسنودنِ تازهای پیدا شد و اطلاعاتِ ذخیرهشدهٔ ما در سرورهایِ آژانسِ امنیت ملی آمریکا را بر روی اینترنت منتشر کرد چه بلایی بر سر جهان خواهد آمد؛ زیرا میدانم شما همه اینها را میدانید… پس بیایید یک بار برای همیشه باهم تصمیم بگیریم و از این «بهاصطلاح سرویس های آمریکایی» جدا شویم، کم شدن وابستگی های خود را جشن بگیریم و از خدای قادر مدیرانی بخواهیم، بصیر و نصیر؛ مدیرانی که با طراحی و ساختِ کشتیِ مجازیِ نجات، ما را از ننگِ غرق شدن در امواجِ سهمگینِ ذلت و خفتِ وابستگی به شیطان در فضای مجازی [35]، رها کنند؛ تا آن گاه، مزه آزادی زیرِ سایهٔ عدلِ الهی را بچشیم و بیش از این چوبِ وطنفروشیِ منفعتطلبان، وادادگیِ آی تی زدهها و کوتهفکریِ سطحی نگران را نخوریم و جُورِ غفلت های خانمانسوز خودمان را هم سربارِ بارمان نکنیم/. [36]